دوستان
دیگر موارد
تعداد مطالب : تعداد نویسندگان : آخرین بروز رسانی : بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : بازدید کل : آخرین بازدید : |
نوشته شده به دست حبیب
از نظر فکری و فرهنگی نیز عصر امام صادق(ع) عصر جنبش فکری و فرهنگی بود. در آن زمان، شور و شوق علمی بیسابقهای در جامعه¬ی
اسلامی حاصل شده و علوم مختلفی اعم از علوم اسلامی یا علوم بشری پدید آمده
بود. امام صادق(ع) با توجه به فرصت مناسب سیاسی به دست آمده و با ملاحظه
نیاز شدید جامعه و آمادگی زمینه¬ی
اجتماعی، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدر بزرگوار خود، امام محمد باقر(ع)
را گرفت، حوزهی وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشتههای
مختلف علوم عقلی و نقلیِ آن روز، هزاران شاگرد فاضل را پرورش داد. امروز روز بزرگی است که هم پیشوای امت بزرگ اسلام دنیا را به نور مبارکشان منور کردند و هم پیشوای بزرگ مذهب.مبین احکام اسلام و ایدههای رسول اکرم(ص) حضرت جعفر بن محمد الصادق(ع) هستند.(امام خمینی(ره) کوچههای آسمان در محضر نور ویژگى مسلمان راستین نامش
«سفیان ثورى» بود و بزرگ گروه صوفیان. روزى شخصى از قبیلهی قریش از او
خواست که وى را نزد امام صادق(ع) ببرد. هر دو به سوى خانه امام به راه
افتادند و حضرت را سوار بر مرکب و عازم جایى دیدند. سفیان جلو آمد و به
امام گفت: «اى ابا عبدالله! خطبهی رسول اکرم(ص) در مسجد خیف را براى من
بیان کن». امام که قصد حرکت داشت، فرمود: «اکنون سوار شدهام؛ بگذار براى
وقتى که بازگشتم، آن را برایت خواهم گفت». سفیان پافشارى کرد: «به حق آن
خویشاوندى که با پیامبر اکرم(ص) دارى، آن خطبه را برایم بازگو کن». امام
با آرامش و مهربانى از مرکب خویش پیاده شد و سفیان قلم و کاغذ آماده کرد.
امام فرمود: «بنویس. به نام خداوند بخشایشگر مهرورز. خطبهی رسول خدا(ص)
در مسجد خیف؛ خداوند شاد و سرافراز سازد آن بندهاى را که سخنم را بشنود و
آن را درک کند و به کسانى که آن را نشنیدهاند، برساند. اى مردم! آنان که
هستند به آنان که نیستند، اطلاع دهند؛ چه بسا دارنده علمى که دانشمند نیست
و چه بسا رسانندهی علمى که آن را به داناتر از خود برساند. سه چیز است که
هیچ فرد مسلمانى به آن خیانت نکند؛ نخست، اخلاص عمل براى خداوند؛ دوم،
خیرخواهى و نصیحت براى مسئولان مردم و سوم، پیوستن به جماعت مسلمانان». پس
از نماز، امام صادق(ع) را دید که رو به قبله نشسته و سرگرم راز و نیاز
است. نمىخواست خلوت امام را به هم بزند، ولى از پرسش خود نیز نمىتوانست
درگذرد. ارزش نیکى به پدر و مادر نزد
امام صادق(ع) آمد. سلام کرد و کنار امام نشست. سپس نفس راحتى کشید و گفت:
«اى پسر رسول خدا! پسرم، اسماعیل به من بسیار نیکى مىکند». امام فرمود:
«اى عمار بن حیان! من تا کنون پسرت را دوست مىداشتم، ولى اکنون که
اینگونه در مورد او مىگویى، او را بیشتر دوست مىدارم». سپس فرمود:
«روزى خواهر رضاعى پیامبر(ص) نزد آن حضرت آمد. وقتى پیامبر(ص) او را دید،
شادمان شد و عباى خود را از دوش برداشت و بر زمین پهن کرد تا او بر آن
بنشیند. سپس به گرمى با او سلام و احوالپرسى کرد و چند لحظهاى با او گرم
گفتوگو شد. آنگاه خواهر ایشان برخاست و رفت. لحظهاى بعد، برادر رضاعى
پیامبر نزد ایشان آمد. پیامبر(ص) با او نیز سلام و احوالپرسى کرد، ولى به
گرمى خواهرش با او رفتار نکرد». عمار بن حیان پرسید: «دلیل آن چه بود؟»
امام فرمود: «دلیل این که ایشان خواهر خود را بیشتر گرامى داشت، این بود
که این خواهر بیشتر از برادرش نسبت به پدر و مادر خویش، مهربان و
خوشرفتار بود».7 نجات از وبا در
خانهی امام صادق(ع) نشسته بود که امام در مورد آشتى دادن دو مؤمن با او
به گفتوگو پرداخت و فرمود: «اى مفضل! اگر آشتى برقرار کردن بین دو نفر
نیازمند صرف هزینههاى مالى بود، تو آن را بپرداز. من بعداً به تو آن را
پس مىدهم». روزى مفضل شنید که بین ابوحنیفه و دامادش درگیرى به وجود آمده
است و آن دو با هم قهر کردهاند. مفضل، ابوحنیفه را دید و ساعتى براى صلح
دادن او با دامادش با وى سخن گفت. بعد سراغ دامادش رفت و با او نیز صحبت
کرد. سپس هر دو آن¬ها را به خانه خود برد و با جدیت تمام تلاش کرد آن دو را آشتى بدهد. او پس از سخن گفتن با آن دو، فهمید که علت قهر آن¬ها مسائل مالى بوده است. گل¬برگی از آفتاب بهترین دوست من امام صادق(ع) فرمودند: اَحَبُّ إخوانی إلَیّ مَن أهدی إلَی عُیوُبی؛ محبوبترین برادرم کسی است که عیبهایم را به من هدیه کند.14 امام
صادق(ع) فرمودند: لایَصیرُ العَبدُ عَبداً خالِصاً لِلّهِ حَتّی یَصیرَ
المَدحُ و الذَّمُّ عِنَدهُ سَواءٌ؛ آدمی بندهی خالص خدا نمیشود تا
آنگاه که ستایش و نکوهش نزد او یکسان شود.17 امام
صادق(ع) فرمودند: مَن رَأی أخاهُ عَلی أمرٍ یَکرَهُهُ، فَلَم یَرُدَّهُ
عَنهُ ـ و هُو یَقدِرُ عَلَیهِ ـ فَقَد خانَهُ؛ هر که برادرش را در کاری
ناپسند ببیند و بتواند او را از آن باز دارد و چنین نکند، به او خیانت
کرده است.18 حضور در مجلس گناه
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
Great post.
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::. |
نویسندگان
|